جورجه میهایلوویچ از سی اف مونترال، در سمت چپ، با 14 پاس ابتدایی، همه بازیکنان MLS را رهبری کرد. اما از آنجایی که MLS … [+]
اگر به آمار رسمی لیگ برتر فوتبال نگاه کنید ، کارلز گیل، بازیکن تیم انقلاب نیوانگلند، با 18 پاس منجر به گل، قهرمان لیگ شد.
با توجه به تقریباً تمام نگهبانان اصلی آمار فوتبال روی زمین، جورج میهایلوویچ از سی اف مونترال در واقع با 14 امتیاز، یک جلوتر از گیل، بیشترین امتیاز را داشت.
این اختلاف یکی از آخرین میراث ماندگار MLS اولیه را برجسته می کند، زمانی که لیگ سعی کرد با "آمریکایی کردن" فوتبال، طرفداران عادی بیشتری را جذب کند.
از آن زمان به بعد، ضربات تیراندازی فصل عادی و وقتهای اضافه، ساعت شمارش رو به پایین و تعویضهای اضافی برای دروازهبانها همگی عاقلانه در مرتع قرار گرفتند. و با این حال، لیگ همچنان یکی از تنها مسابقات روی کره زمین است که پاسهای ثانویه میدهد – که در آن بازیکن دوم تا آخرین بازیکنی که قبل از گلزن توپ را لمس میکند، اعتبار رسمی نیز دریافت میکند.
این منشأ اختلاف بین گیل با 13 پاس اولیه و 5 پاس گل دوم و میهایلوویچ است. این تنها یکی از نمونههای متعددی است که نشان میدهد چرا وقت آن رسیده است که MLS از روش غیرمعمول خود برای حفظ آمار عبور کند.
در حالی که گیل و میهایلوویچ به عنوان یک حکایت توضیحی عالی عمل می کنند، واقعاً در مورد آنها نیست.
گیل یک فینالیست شایسته MLS MVP است، زیرا مهمترین بازیکن تیمی است که رکورد جدیدی در لیگ برای امتیازات کسب شده در یک فصل به ثبت رسانده است. اگر او در لیگ پس از میهایلوویچ، که سال بسیار خوبی را پشت سر گذاشت، اما با آزمایش چشمی در سطح گیل از نفوذ کلی تیمش نیست، این موضوع تغییر نمی کند.
مسئله بزرگتر عدم سود ظاهری در مطابقت با سنتی است که در جای دیگری در دنیای فوتبال وجود ندارد – جایی که معمولاً فقط یک پاس گل برای هر گل ثبت میشود. این احتمالاً حتی یک نقطه ضعف است زیرا لیگ تلاش می کند تا از نظر صادرات بازیکنان و محصولات خود در سطح جهانی مرتبط تر باشد.
حتی عجیبتر، ریشههای کمک ثانویه در ورزشهای آمریکای شمالی مسلماً بیشتر کانادایی است تا آمریکایی. معروفترین کاربرد آنها مسلماً در هاکی روی یخ است، جایی که از دهه 1930 در لیگ ملی هاکی برگزار شد.
بیسبال میتواند در یک بازی به چندین بازیکن کمک دفاعی بدهد، اما پاسها بهعنوان یک آمار خیلی زیاد در این ورزش دنبال نمیشوند. بسکتبالیست ها برای پاس قبل از پاسی که به سبد می رسد، هیچ اعتباری دریافت نمی کنند.
با اضافه کردن سردرگمی بیشتر، معیارهای اعطای کمک ثانویه در طول 26 فصل لیگ ناسازگار بوده است. همانطور که اندرو ویبی از MLSsoccer.com در سال 2014 نوشت ، راهنمایی در مورد اعتبار دادن به بازیکنان با کمک – اولیه یا ثانویه – در سال 2003 ذهنی تر شد:
این قانون به این صورت تغییر کرد: «پشتها باید به بازیکن یا بازیکنانی که پاسهایشان به طور قابل توجهی و مستقیم در به ثمر رساندن یک گل یا ایجاد یا توسعه توالی گلزنی کمک میکنند تعلق گیرد. یک کمک فقط زمانی اعطا می شود که مشخص شود پاس مورد نظر به مهارت، دید و دقت معقولی نیاز دارد. در هر گل حداکثر دو پاس گل داده می شود."
شاید مهمتر از همه، فناوری تا جایی پیشرفت کرده است که آمار بهتری برای سنجش کیفیت پاسهای ثانویه داریم: توانایی بازیکن در پاسهای دفاعی.
پاسهای کلیدی، موقعیتهای ایجاد شده، پاسها به یک سوم نهایی و پاسهای مورد انتظار (اولیه) همگی اطلاعات با ارزشتری نسبت به پاسهای ثانویه میدهند. (گیل همچنین با 117 پاس کلیدی، رهبر فصل عادی MLS است.)
اخیراً، Major League Soccer به عنوان یکی از اولین لیگهایی که فناوری VAR و جایگزینهای ضربه مغزی را پیادهسازی کرده است، یک استاندارد در مدرنسازی بازی بوده است. و گنجاندن گسترده آمارهای پیشرفته لیگ در وبسایت خود – از جمله گلهای مورد انتظار، پاسهای کلیدی، درصد برد دوئل – همگی گامهای بسیار خوبی در جهت مدرن کردن بازی برای هواداران هستند.
در مقابل، چسبیدن به کمک ثانویه، واپسگرایانه است، و ریشه در استراتژی شکستخورده اولیه لیگ برای جذب هواداران معمولی به جای آنهایی که عاشق فوتبال هستند، دارد. وقت آن است که ادامه دهیم.
