1-جمله-خلاصه: چگونه محافظه کار باشیم برای افراد سنتی و محافظه کار که جامعه را از دریچه کسی که از ملت خود دفاع می کند، ارزش های بلندمدت جهان، بازار آزاد و بسیاری از اصول سالم دیگر نگاه می کنند، می سازد. .
خواندن در: 4 دقیقه
نقل قول مورد علاقه نویسنده:
امروزه، مردم احزاب راستگرا را ملیگرایان واپسگرا میدانند که نمیتوانند خود را با تغییرات جهان وفق دهند. برخلاف افراطگرایان راست افراطی، افراد محافظهکار صرفاً با ارزشهای ملی، دولت دموکراتیک، بازار آزاد و سبک زندگی نسبتاً سنتی آشنا میشوند. با این حال، سردرگمی بین این دو چالشهای روزانه بسیاری را برای حافظان محیط زیست به همراه دارد که باید با قضاوت برجسته محیط لیبرال روبرو شوند.
برای مقابله با این چالش، چگونه محافظهکار باشیم، با احتیاط به این موضوع میپردازد و اصول اصلی یک فرد محافظهکار را ارائه میکند تا کمی بر این موضوع روشن شود. اسکروتون از طریق این کتاب موفق می شود مردم را ترغیب کند تا در مورد فلسفه محافظه کارانه بیشتر آموزش ببینند. این ماهیت واقعی یک سنت گرا را نشان می دهد زیرا او اعتقاد خود را به یک دولت آزاد که بر اساس کار صادقانه و آزادی بنا شده است برجسته می کند.
در اینجا سه درس مورد علاقه من از این کتاب آمده است:
حال، بیایید کمی عمیق تر به این درس ها بپردازیم و ببینیم که واقعاً چه معنایی دارند!
درس 1: جامعه سالم به جای اینکه از بالا اداره شود، باید از پایین ساخته شود
PDF را دانلود کنید
یک فرد محافظهکار واقعی به جامعهای که از پایین به بالا ساخته شده است، از مردمش گرفته تا نمایندگانشان باور دارد. جامعه سالم را مردم آن تعریف می کنند و از خواست اکثریت پیروی می کند. متأسفانه بسیاری از کشورها از درک و اجرای این اصول ناتوان هستند. این مورد نیز در مورد چکسلواکی کمونیستی یا حتی بریتانیا در زمان مارگارت تاچر بود.
ایدئولوژی یک حزب جنبه اصلی نیست که مردم باید روی آن تمرکز کنند. در عوض، تمرکز باید بر نحوه برنامه ریزی آنها برای اجرای آن باشد. در طول تاریخ، جوامع طعمه انواع رژیم ها شده اند. به این ترتیب، مردم شروع به تغییر جهت به سمت دموکراسی مطلق کردهاند، بدون اینکه به گذشته نگاه کنند. مشکل این تغییر ناگهانی این است که آنها آنچه مهم است را پشت سر می گذارند: میراث، تاریخ و ارزش های خود.
به همین دلیل محافظان تلاش می کنند تا این اندیشه های فرهنگی را حفظ کنند. می توان در عین توسعه گرایی، حامی ارزش ها و اصول ملت نیز بود. علاوه بر این، بدون قطبنمای اخلاقی و تاریخ، تقسیم و تسخیر جامعه آسانتر است. این به این دلیل است که هیچ چیز برای چسباندن افراد به یک هدف مشترک وجود ندارد.
عجله کردن برای نزدیکتر کردن آینده با پشت سر گذاشتن گذشته فایده ای ندارد. به این ترتیب، یک جامعه ایده آل نمایندگانی دارد که به خانواده ها، سنت ها، تاریخچه آن جامعه و سایر جنبه های مشابه توجه و مراقبت می کنند. علاوه بر این، مقامات منتخب باید برای حفظ این موارد تلاش کنند. انجام این کار، جامعه ای بهتر و توسعه یافته تر خواهد ساخت که چنین پیامدهایی در ذهن دارد.
یکی از پیامدهای ناگوار کمونیسم، ملی شدن همه نهادها، مشاغل و سایر نهادهاست. این عمل با داشتن ایده خیر بزرگتر و مدیریت متمرکز برای خدمت به همه مردم به طور یکسان، بدبختی عظیمی را برای مردم در طول قرن بیستم به همراه داشته است. این فلسفه نه تنها آرمانشهر است، بلکه اینقدر قدرت در دست عده معدودی میتواند خطرناک باشد.
اسکروتون این را دست اول طی تجربیات خود در کشورهای کمونیستی آموخت. او دید که باشگاهها و مدارس خصوصی به دلیل این واقعیت که فرصتهای «ناعادلانه» و دسترسی به شبکهها را برای کسانی که از امتیاز کافی برای پیوستن به آنها برخوردار بودند، در حال بسته شدن هستند. کل رویکرد اشتباه بود. راه حل این است که آنها را بیشتر در دسترس توده ها قرار دهیم. بنابراین، به افراد بیشتری فرصت هایی برای استفاده و شانس موفقیت می دهد.
علاوه بر این، با تعطیل کردن آنها، یک دولت فقط افراد ممتاز را وادار می کند که برای برآورده کردن خواسته های خود روزنه هایی پیدا کنند. آنها هنوز هم می توانند خانه هایی در حوضه آبریز با مدارس عالی بخرند. این به نوبه خود، مردم را تا حد زیادی از هم جدا می کند. بنابراین، اجازه دادن به مردم برای تشکیل لایهها و نهادهای اجتماعی خود یکی دیگر از ویژگیهای جامعه سالم است که توسط محافظان ترویج میشود.
امروزه مردم واژه ناسیونالیسم را با جنایات قرن بیستم مرتبط می دانند. و به یک دلیل! فقط به تمام تخریب ها و آسیب هایی که به نام ملی گرایی انجام می شود فکر کنید. یک مثال اولیه، یهودستیزی افراطی است که در سیاست ها و اعمالی که تقریباً همه یهودیان را از روی زمین محو کرد، نشان داده شد.
با این حال، ناسیونالیست بودن به معنای دیگری بود. و این همان چیزی است که محافظان امروزی به دنبال آن هستند. اساساً، این در مورد احساس یک فرد نسبت به کشور خود، مردمی که با آنها همزیستی دارد، و به طور کلی احساسات خانواده مانند مرتبط با ملت خود است . اگر به تصویر بزرگتر نگاه کنید، یک ملت از بسیاری جهات شبیه یک خانواده است.
به عنوان مثال، دعوای زیادی بین طرفین وجود دارد. با این حال، همه در نهایت به دنبال راه حلی هستند که برای خانواده یا ملت در این موضوع کارساز باشد. مانند یک خانواده، یک ملت دارای هویت مشترک است و اعضای آن احساس تعلق به کشور مبدا خود دارند. از بین بردن این احساس سخت است. مهم نیست کجا بروید، نمی توانید خانواده خود را فراموش کنید. زیرا شما با آن بزرگ شده اید، درست مانند کاری که با کشور خود و فرهنگ خاص آن انجام داده اید.
شاید به همین دلیل است که مردم به دنبال غذایی که با آن بزرگ شده اند می گردند، حتی اگر به جای دیگری نقل مکان کرده باشند. یا هر چیز دیگری که بتواند آن احساس تعلق را به آنها بازگرداند. تصدیق این هویت مشترک چیزی است که یک فرد را ملی گرا می کند. و این همان فلسفه ای است که محافظه کاران سعی در گسترش آن دارند.
چگونه محافظهکار باشیم ، ماهیت واقعی یک فرد محافظهکار، هدف آنها برای برابری، دولت مبتنی بر ملت، بازار آزاد و رویکرد دموکراتیک به جامعه را بررسی میکند. این کتاب اسطورههای جاری در مورد قهقرایی و نوستالژیک بودن سنتگرایان را از بین میبرد و چشمانداز تازهای در مورد آنچه که محافظهکار بودن دلالت دارد ارائه میکند. نویسنده در خانوادهای نسبتاً چپگرا به دنیا آمد، اما پس از بازدید از کشورهای کمونیستی اروپا، به این نتیجه رسید که دکترینهای افراطی و فلسفه چپگرا میتواند یک جامعه را ویران کند.
مرد 50 ساله ای که علاقه زیادی به سیاست دارد و می خواهد دانش خود را گسترش دهد، چپ 40 ساله ای که می خواهد باور آنها را به چالش بکشد و جایگزین ها را بررسی کند، یا 45 ساله ای که سمت راست سیاست را دوست دارد. .
Four Minute Books در برنامه Amazon Services LLC Associates شرکت می کند، یک برنامه تبلیغاتی وابسته که برای ارائه ابزاری برای سایت ها برای کسب کمیسیون تبلیغات از طریق پیوند به آمازون طراحی شده است. ما همچنین در برنامههای وابسته دیگر مانند Blinkist، MindValley، Audible، Audiobooks و غیره شرکت میکنیم. پیوندهای ارجاع ما به ما این امکان را می دهد که بدون هزینه اضافی برای شما کمیسیون دریافت کنیم و سایت را فعال نگه داریم. با تشکر!